برای محصولات بیشتر کلیک کنید.
هیچ محصولی پیدا نشد.

صادق هدایت؛ غمگین یا طناز؟!

نوشته شده در تاریخ5 سال پیش توسط
افزودن به محبوب‌ها0

به مناسبت زادروز صادق هدایت، نویسنده برجسته ایرانی، می خواهیم نگاهی به زندگینامه، خاطرات و کتاب های او بیاندازیم.

صادق هدایت در سال 1281 در چنین روزی (28 بهمن) چشم به جهان گشود. او داستان نویس، مترجم و روشنفکری برجسته بود که از خود آثاری بزرگ و ارزشمند به جای گذاشت. یکی از آثار مشهور، محبوب و بزرگ او رمان "بوف کور" است که در پایان مقاله درباره آن بیشتر می خوانید. او علاوه بر نویسندگی داستان های مشهور به زبان های دیگر از نویسندگانی همچون فرانتس کافکا، آنتون چخوف و ... ترجمه کرد.

پس از شرح آثار و افتخارات صادق هدایت، به زندگی شخصی او که بپردازیم بهتر است بدانید که صادق هدایت در خانواده ای سرشناس و صاحب نام تولد یافت و جد او نیز از رجال معروف عصر ناصری بوده اند. پدر او هدایت قلی خان اعتضاد الملک، فرزند نیرالملک بود که در دوره ناصرالدین شاه به کار وزارت علوم مشغول بود و مادرش زیور الملوک هدایت که دختر عموی پدرش می شد و دختر حسین قلی مخبرالدوله بود. هدایت پس از دو پسر و دو دختر متولد شد و او یک خواهر کوچکتر از خود نیز دارد. تحصیل در دبستان را از سن 6 سالگی و در سال 1287 در مدرسه علمیه آغاز کرد. سپس دوره متوسطه را در دارالفنون که یکی از دبیرستان های مهم در تهران گذراند که به دلیل بیماری چشم درد تا سال سوم در آنجا درس خواند و پس از آن برای یادگیری زبان فرانسه به مدرسه سن لویی رفت. هدایت همچنین در سال 1303، زمان تحصیل در مقطع دبیرستان، کتابی کوتاه به نام انسان و حیوان منتشر کرد که سه سال بعد نسخه کامل تری از آن، به عنوان کتاب فواید گیاه خواری در برلین آلمان چاپ شد.

صادق هدایت

صادق هدایت پس از فارغ التحصیلی از مدرسه سن لویی در سال 1303 به بازار کار وارد شد و در سال 1305 هجری شمسی به بلژیک رفت و به تحصیلات خود در آنجا ادامه داد. او داستانی به نام "مرگ" را در مجله ای ایرانی که در آلمان نیز به چاپ می رسید و مقاله "جادوگری در ایران" را به زبان فرانسوی در یک مجله منتشر کرد. صادق هدایت پس از مدتی در اسفند ماه سال 1305 تغییر رشته داده و به پاریس عزیمت کرد. اولین خودکشی او در سال 1307 بوده که او خود را به رودخانه مارن انداخته، اما روی قایقی افتاد و جان سالم به در برد. یک سال بعد به ایران بازگشت و به شغل هایی مانند حسابداری در بانک ملی ایران و کارمندی در وزارت خارجه در دوره زندگانی خود پرداخته بود.

او در زندگی خود آثار بزرگی را نگارش کرده و به چاپ رسانید. اما می توان رد افسردگی را در تمام آثار او، کنار همه طنازی ها دید. از آثار او می توان به زنده به گور، بوف کور، سایه روشن، نیرنگستان، سگ ولگرد، سه قطره خون، علویه خانم، ولنگاری، حاجی آقا و ... اشاره کرد. او علاوه بر داستان نویسی آثاری نیز در قالب ترجمه، تحقیق، سفرنامه و نمایشنامه از خود به جای گذاشت.

او در سال 1329 به فرانسه سفر کرده و در فروردین 1330 در پاریس با باز گذاشتن شیر گاز خانه اش به زندگی خود پایان داد. مزار او در گورستان پر-لاشز پاریس قرار دارد.

پس از خواندن زندگی نامه صادق هدایت به قلم پاپکو، شرح حال او را به قلم خودش بخوانید:
من همان قدر از شرح حال خودم رم می کنم که در مقابل تبلیغات آمریکایی مآبانه. آیا دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی می خورد؟ اگر برای استخراج زایچه ام است، این مطلب فقط باید طرف توجه خودم باشد. گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجمین مشورت کرده ام، اما پیش بینی آنها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقه خوانندگان است؛ باید اول مراجعه به آراء عمومی آنها کرد چون اگر خودم پیش دستی بکنم مثل این است که برای جزئیات احمقانه زندگیم قدر و قیمتی قائل شده باشم. بعلاوه، خیلی از جزئیات است که همیشه انسان سعی می کند از دریچه چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیده خود آنها مناسب تر خواهد بود مثلاً اندازه اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می داند و پینه دوز سر گذر هم بهتر می داند که کفش من از کدام طرف ساییده می شود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان می اندازد که یابوی پیری را در معرض فروش می گذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزئیاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل می کنند.

از این گذشته، شرح حال من هیچ نکته برجسته ای در برندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده، نه عنوانی داشته ام، نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده ام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبه رو شده ام. در اداراتی که کار کرده ام همیشه عضو مبهم و گمنامی بوده ام و رؤسایم از من دل خونی داشته اند، به طوری که هر وقت استعفا داده ام با شادی هذیان آوری پذیرفته شده است. روی هم رفته موجود وازده بی مصرف قضاوت محیط درباره من می باشد و شاید هم حقیقت در همین باشد.

تصویری از صادق هدایت در خانه پدری و سن هفت سالگی به همراه عیسی برادر بزرگ تر (سمت راست) و محمود برادر دیگرش (سمت چپ)

صادق هدایت

صادق هدایت در سال 1305، شروع سفر به بلژیک برای تحصیل، بروکسل

صادق هدایت

این تصویر پس از خودکشی اول او، در خانه عیسی هدایت در پاریس و سال 1307 گرفته شده است.

صادق هدایت

این آخرین عکسی بود که صادق هدایت برای تمام نزدیکان خود فرستاد.

صادق هدایت

عکسی از اتاق صادق هدایت در خانه او در تهران با تابلوی نقاشی از حسین کاظمی

صادق هدایت

یکی از همکارام میگفت بچه بودم روضه داشتیم خوابیده بودم بیدار شدم دیدم گشنمه رفتم آشپزخونه دیدم پام رفته تو سینی حلوا .... کف آشپزخونه پر سینی حلوا نذری ... دیدم گند زدم یه پایی رفتم تو اتاق پامو با یه پارچه پاک کردم دیدم صدای جیغ میاد ... گفتم آقا گندش در اومد ... رفتم نگاه کنم دیدم همه میزنن تو سرشون چند نفر غش کردن که حضرت پاشو گذاشته تو سینی ... اون سینی رو با همه حلوا ها قاطی کردن همه محل صف کشیدن یه ذره ببرن ... شب بابام میگفت حلوا بخور بدبخت شفا بگیری جا پای حضرت روشه ...

صادق هدایت - شادی نامه انجیر

بوف کور از درخشان ترین آثار صادق هدایت، که به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی، سوئدی و ژاپنی نیز ترجمه و منشر شده است، معرفی کتاب این هفته پاپکو است.

صادق هدایت
من به هیچ چیز اطمینان ندارم. من از بس چیزهای متناقض دیده ام و حرف های جور به جور شنیده ام حالا هیچ چیز را باور نمی کنم.
به ثقل و ثبوت اشیا، به حقایق آشکار و روشن همین الان شک دارم. نمی دانم اگر انگشت هایم را به هاون سنگی گوشه حیاطمان بزنم و از او بپرسم :آیا ثابت و محکم هستی؟
در صورت جواب مثبت باید حرف او را باور بکنم یا نه!
بوف کور – صادق هدایت

منابع عکس های او از سایت BBC

ارسال نظر
پاسخ دهید
لطفا برای ارسال نظر وارد شوید.

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم