از تفکر استراتژیک چه می دانید؟
تفکر استراتژیک بخش مهمی از زندگی هر فرد است و داشتن آن می تواند موفقیت یا شکست ما و اطرافیانمان را رقم بزند. پس بهتر این مهارت را بشناسیم و به آن فکر کنیم.
اگر بخواهیم یک تعریف کلی از تفکر استراتژیک ارائه دهیم باید بگوییم که "توانایی یک فرد برای تفکر مفهومی، ارزیابی و تفسیر فرصت ها و معضلات با دیدی باز و فرصت طلبانه برای رسیدن به موفقیت در آینده."
انسان هدفمند، همواره با شرایط خاص، مسائل پیچیده و چالش های بسیاری روبرو است. هرچه هدف بزرگتر باشد، معضلات نیز بزرگتر خواهد بود. پس تنها چاره این است که با اطلاعات موجود، بهترین عملکرد را داشت. اما معمولا اطلاعات موجود برای انجام کارها، بسیار محدود و ناکافی است. همچنین با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعی هر فرد نیز، دید انسان محدود است و نمی توان از تمام جنبه ها به مسائل نگاه کرد. اینجاست که تفکر استراتژیک کمک می کند تا به این محدودیت ها غلبه کرد.
هنگامی که استراتژیک فکر می کنید، دیدی فراتر از امور روزمره و آنچه که مشغول به آن هستید، خواهید داشت. به گونه ای که در مورد نحوه انجام کارها، سوالات راهبردی تری طرح می کنید و فرضیات را به چالش می کشید. اطلاعات گنگ و پیچیده را گردآوری و تحلیل کرده و نتیجه به دست آمده را برای انجام اقدامات درست مورد استفاده قرار می دهید.
آنچه که در تفکر استراتژیک مهم است، نگاه بلند مدت به مسائل و موضوعات است. یعنی چیزی که می خواهید در آینده برای تان اتفاق بیفتد را از همین حالا مشخص کرده باشید. برای این کار همواره باید یک نگاه رو به جلو داشت و برای خود اهدافی را مشخص کرد.
اما گاهی تفکر استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک اشتباه گرفته می شود. تفکر استراتژیک یک مهارت است و برنامه ریزی استراتژیک، یک فرآیند. تفکر استراتژیک معمولا در زمان های مشخصی از سال اتفاق می افتد و همواره در تعامل با دنیای واقعی است. انتظار نمی رود که فرصت های استراتژیک زمانی رخ دهد که سازمان مشغول اجرای فرآیند برنامه ریزی استراتژیک است. از طرف دیگر اما این نگرش هم درست است که تفکر استراتژیک در زمان واقعی و در لحظه رخ میدهد و همیشه در سازمان جاری است. اما با وجود آنکه تفکر استراتژیک کل فرآیند مدیریت استراتژیک یعنی برنامه ریزی، پیاده سازی و کنترل استراتژیک را شامل می شود، جایگزین هیچکدام نیست. اگر سه جزء برنامهریزی، پیادهسازی و کنترل بدون تفکر استراتژیک به پیش بروند، تبدیل به یک روتین سازمانی خشک و بیروح می شود که کمترین اثر ممکن را خواهد داشت.
مهارت تفکر استراتژیک ویژگی های خاصی دارد که در ادامه به آن اشاره می کنیم :
- دارای نگرش خلاق است.
- دارای نگرش سیستمی است.
- دارای نگرش انتقادی است.
- تفکر استراتژیک، تفکر ترکیبی است.
- در جستوجوی دائمی منافع بالقوه استراتژیک است.
- تفکر استراتژیک تجربهگرا ـ نتیجهگرا است.
- تفکر استراتژیک خاصیتی غیرمتوازن دارد.
یکی از مهم ترین قدم ها برای داشتن تفکر استراتژیک، داشتن یک استراتژی برای صحبت کردن است. پیش از هر چیز باید افکار و گفته های خود را اولویت بندی کنید. یعنی بدانید چه می خواهید بگویید و بعد به سراغ آن مطلب بروید. جملاتی درست، کوتاه و شفاف بسازید. فراموش نکنید کسانی که استراتژیک فکر می کنند، وقتی صحبت می کنند، درست مثل زمانی که می نویسند، ساختار زبانی محکمی دارند. این افراد وقتی می نویسند نیز مثل زمانی که صحبت می کنند، سادگی و شفافیت را رعایت می کنند.
برای بهبود مهارت صحبت کردن استراتژیک سعی کنید یک ساختار نوشتاری و کلامی برای ارتباطات خود ایجاد کنید. نکات محوری فکر خود را دسته بندی کنید و تا جای ممکن آنها را مفید و مختصر بیان کنید. به جای آنکه بر سر جزئیات موضوع بحث کنید، به مخاطب خود یک تصویر کلی بدهید. بگویید کجا هستیم و میخواهیم به کجا برویم. بعد میتوانید بحث کنید که برای پیمودن این مسیر به چه جزئیاتی نیاز است.وقتی کسی سوالی می پرسد، اول به روشنی جواب سوال او را بدهید. بعد می توانید به تشریح کامل موضوع سوال بپردازید. و در نهایت اگر معمولا مردم با ما مخالفند، لازم است کمی بیشتر در مورد حرف زدن استراتژیک مطالعه کنیم.