به نام کارگر؛ بازوی پرتوان صنعت ...
سالهاست کار می کنیم و می شنویم که بازوان توانمند سیستم کاریمان هستیم. سالهاست کار می کنیم و برایمان حقوقی در نظر گرفته شده که فقط از آن مطلعیم. خیلی هایمان که اصلا ردی از آن در کار و زندگیمان نمی بینیم. آیا وقت آن نرسیده که از حقوقمان مطلع شویم؟
اصلا روز کارگر برای همین شکل گرفته است. برای آنکه بدانیم عده ای برای احقاق حقوقشان تا پای جان جنگیدند و قوانینی که امروز آسایش نسبی ما را فراهم آورده است، بر مبنای همان جنبش ها و اعتراضات است. پس بد نیست بدانیم. امروز اگر ما رهرو این مسیر نباشیم، خون آنها پایمال شده است.
اواخر قرن نوزده میلادی شرایط کار برای کارگران مهاجر در امریکا به شدت سخت و طاقت فرسا بود. آنها بر خلاف کارگرهای بسیاری از کشورهای دیگر، روزانه 10 تا 14 ساعت کار می کردند بدون آنکه از مزد یا حقوقی بیشتر برخوردار شوند. در پاسخ به اعتراضشان نیز برخوردی سرد و خشن صورت می گرفت. در سال 1886 اما این نارضایتی ها به بیشترین حد خود رسیده بود. آنهایی که سواد و دانش سیاسی بیشتری داشتند، عضو احزاب و انجمن های مختلف کارگری شده و برای مطالبه حقوق خود تلاش می کردند و این آغازی بود بر موج گسترده اعتراضات.
در اولین روز از ماه می همان سال، کارگران 1200 کارگاه کوچک و کارخانه (بیشتر از صنعت نساجی) در سراسر امریکا طی یک حرکت اعتراضی مسالمت آمیز، تظاهرات گسترده ای بر پا کردند. این اعتراضات برای کاهش ساعت کار روزانه تا رسیدن به 8 ساعت استاندارد رایج، در میدان "هی مارکت" شیکاگو با حضور بیش از 90هزار تن، پرشورتر از سایر شهرها انجام پذیرفت که با حمله پلیس به معترضین سرکوب شد. این اتفاق باعث شد تا معترضین تصمیم به اعتصاب بگیرند. این اعتراضات و اعتصاب تا روز 4 می به طول انجامید و سرانجام در روز چهارم، انفجاری در میدان محل تجمع معترضان اتفاق افتاد که در پی آن یک پلیس و تعدادی از سخنرانان و رهبران این جنبش کشته و زخمی شدند. پس از این انفجار ماموران پلیس دستور حمله به معترضین را دریافت و به سوی مردم شلیک کردند. عده زیادی در این اتفاق کشته شدند، دهها نفر به زندان افتادند و 7 نفر از فعالان سندیکایی به جرم "اخلال در نظم عمومی" به اعدام محکوم شدند.
سرانجام نمایندگان کارگران پس از مذاکره با مسئولین دولت موفق به تغییر برخی قوانین و کسب نتایج مطلوبی شدند. شرایط کاری منصفانه تر شد و وضعیت دستمزد کارگران تا حدی بهبود یافت.
اما حدود چهار سال بعد، این اعتراضات و درگیری ها دوباره تکرار شد و این بار کشته شدگان، کارگران مهاجر آلمانی بودند. سرکوب این جنبش، خشم اروپا را برانگیخت و عکس العمل سنگینی به دنبال داشت. به همین خاطر در دومین کنگره بینالملل سوسیالیستی که سال 1889 در پاریس برگزار شد، اول ماه می را "روز همبستگی جنبش کارگری در سراسر جهان" نامگذاری کرد. در کانادا و امریکا اما، اولین دوشنبه ماه سپتامبر را روز کارگر می دانند.
همچنین در گذشته اتحادیه های کارگری به کارگران توصیه میکردند اولین روز ماه می را کار نکنند و نشان دهند که با دست کشیدن از کار میتوانند جامعه را از حرکت باز دارند. اما در مقابل دولت های حامی کارفرما، برگزاری این روز را منع و کارگرانی که دست از کار می کشیدند را اخراج میشد یا زندانی می کردند.
اما نتوانستند از برگزاری چنین روزی جلوگیری کنند. چرا که نتوانستند از تشکل ها و جنبش های کارگری جلوگیری کنند. اما با این حال دولت ها و رژیم های خودکامه دست از تلاش برنداشتند و هر کاری کردند تا نشانه ای طبقاتی آن را از بین ببرند و در نهایت از این روز به نفع خود استفاده کنند.
بنیتو موسولینی رهبر فاشیست های ایتالیا اول می را روز اعلام وفاداری کارگران به مرام فاشیستی میدانست. در آلمان نیز تا پس از جنگ جهانی اول، کارگران روز کارگر را مخفیانه جشن میگرفتند. در جمهوری وایمار که پس از جنگ به سر کار آمد، تنها یک سال (1919) روز کارگر قانونی به شمار رفت و تعطیل رسمی شناخته شد. نازی های پیرو هیتلر اما اول می را تعطیل رسمی و "روز ملی کارگران" نامگذاری کردند. کارگران در این روز ناچار بودند به خیابان بیایند و "حمایت" خود را از "رایش سوم" اعلام کنند. همچنین رژیمهای کمونیستی اول می را "بزرگترین جشن خلق" می دانستند و نمایشی با رژهی سراسری نیروهای مسلح و ستون های توپ و تانک برپا می کردند.
در ایران اما اولین تشکل های کارگری همزمان با نهضت مشروطه شکل گرفت. به گواه تاریخ در سال 1294 خورشیدی (ده سال پس از تصویب مشروطه) کارمندان دولت برای نخستین بار دست به اعتصاب زدند. اما تاریخ بنیانگذاری آن بر می گردد به سال 1296 که چند اتحادیه کارگری متحد شدند و "شورای مرکزی اتحادیه های کارگری" را به وجود آوردند. رهبری این شورا را سید محمد دهگان به عهده داشت که با "حزب عدالت" نیز در ارتباط بود. این حزب همزمان با انقلاب روسیه در سال1917 میلادی (1296 خورشیدی) توسط کارگران مهاجر ایرانی در باکو شکل گرفته بود. این جریان رفته رفته جای خود را به "حزب کمونیست ایران" داد که اولین کنگره آن در سال 1299 در بندر انزلی تشکیل شد. همان سال نخستین همایش کارگری به مناسبت اول می در تهران برگزار شد.
هشتم اردیبهشت ماه سال 1301،"شورای مرکزی اتحادیه های کارگری" طی اعلامیه ای از کارگران خواست که سه روز بعد، یعنی روز اول می را کار نکنند و جشن بگیرند.
پس از آن هزاران کارگر شاغل درتهران عضو اتحادیه های کارگری شدند. به دنبال آن در شهرهای تبریز، اصفهان، رشت و انزلی نیز اتحادیه تشکیل شد. کارگران چاپ، صنف کفاشی، دخانیات و صنعت نفت در پیوستن به اتحادیهها اشتیاق بیشتری نشان میدادند. آنها با ترس و فشار شدیدی مواجه بودند و در خفا فعالیت میکردند. اما با وجود تمام محدودیتها، کارگران ایران به دستاوردهای بزرگی رسیدند: تصویب حقوق کار مطابق قرارداد، کاهش کار روزانه به هشت ساعت، پرداخت مزد در ازای کار اضافی، حق مرخصی سالانه و ...
اما دولت نیرومندی که به دنبال کودتای سوم اسفند بر کشور مسلط شد، راه سرکوب فعالیت های صنفی را در پیش گرفت و با فعالان کارگری برخورد کرد. در سال 1301 دولت قوام با پشتیبانی "سردار سپه" تمام نشریات مخالف، از جمله ارگانهای کارگری را توقیف کرد. بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان اتحادیههای کارگری روانه زندان شدند. کارگران چاپ دست به اعتصاب زدند و توانستند در زمینه هایی دولت را وادار به عقب نشینی کنند و در سال 1303 خورشیدی گروهی به نمایندگی از کارگران ایران در کنگره بین الملل سوم شرکت کرد.
اما از سال 1304 و با تاجگذاری رضاشاه پهلوی هر نوع فعالیت مستقل حزبی با مجازات شدید روبرو شد. به همین دلیل کارگران مبارز، اول می را بی سر و صدا و در جمع های کوچک جشن می گرفتند.
به گواه مورخان، کارگران در اول ماه می سال 1306، توانستند آخرین جشن بزرگ خود را برگزار کنند؛ اما فردای آن روز ماموران "نظمیه" دهها فعال کارگری را دستگیر کردند.
بسیاری از فعالان جنبش کارگری، پس از سوم شهریور 1320 از زندان آزاد شدند. در سال های 1320 تا 1332 که دموکراسی نسبی برقرار بود، اتحادیههای کارگری اول می را کمی متفاوت برگزار میکردند. اما پس از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت ملی مصدق، یک بار دیگر اتحادیه های کارگری و رهبران آن سرکوب شد.
در دوران محمدرضا شاه فعالیت تشکل های مستقل کارگری ممنوع بود. کارگران تنها می توانستند در اتحادیه های صنفی وابسته به دولت عضو شوند. چرا که دولت روز کارگر را به عنوان نمادی "کمونیستی" شناخته و ممنوع اعلام کرده بود. اما سرانجام پس از انقلاب اسلامی در بهمن 1357، روز کارگر به رسمیت و تعطیل رسمی اعلام شد.
ما در این نوشته به تاریخچه روز کارگر پرداختیم. حال که فلسفه شکل گیری این روز را می دانید، از حقوق خود نیز مطلعید؟؟؟