5 چیز که در مورد خود نمی دانید...
شما احتمالا خودتان را درک نمی کنید و فکر می کنید که این کار را انجام می دهید. یا فکر می کنید که به خوبی خود را می شناسید، اما اینطور نیست. اگر اینطور فکر می کنید، این مطلب را دنبال کنید تا دلایلمان را برای این ادعابخوانید.
- باور شما به شخصیت خودتان دارای انحرافاتی است.
این باور که "خود" درونی شما مانند یک کتاب باز در مقابل شماست و فقط کافیست نگاهی بیندازید تا آن را بخوانید و بشناسید، می تواند کاملا غلط باشد. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده که ما امکان دسترسی به آنچه که هستیم را نداریم و تلاش برای شناخت خود، مثل این است که در مه به دنبال چیزی بگردیم.
امیلی پرونین؛ روانشناس از دانشگاه پرینستون و متخصص در زمینه خودشناسی و تصمیم گیری، این باور غلط امکان دسترسی به خود را "توهم خود کاوی" می نامد. نگرش ما نسبت به خود مخدوش است، اما متوجه نمی شویم. در نتیجه، رفتار ما به طرز تعجب آوری با آنچه از خود تصورمی کنیم مغایر است. برای مثال، ممکن است ما خود را فردی نوع دوست و بخشنده تصور کنیم اما در یک روز سرد به راحتی از کنار یک بی خانمان می گذریم.
پرونین دلیل این دیدگاه مخدوش را بسیار ساده می داند : "ما دوست نداریم خسیس، متکبر یا ... باشیم و فکر می کنیم هیچ کدام از این ها نیستیم". پس او به نگاه واگرای ما نسبت به خودمان و دیگران اشاره می کند. به راحتی تشخیص می دهیم که همکارمان چقدر متعصبانه یا غیر منصفانه با دیگران رفتار می کند، اما لحظه ای فکر نمی کنیم که خودمان هم می توانیم جای او باشیم. چون دوست داریم از نظر اخلاقی موجه باشیم و به ذهنمان هم خطور نمی کند که ما نیز ممکن است متعصب باشیم.
- در خیلی از مواقع خود را در کارهایمان بهتر از آنچه که هستیم، می بینیم.
اگر با اثر دانینگ کروگر آشنایی داشته باشید می دانید که طبق تحقیق دیوید دانینگ از دانشگاه میشیگان و جاستین کروگر از دانشگاه نیویورک؛ هرچه افراد شایستگی کمتری داشته باشند، کمتر از آن اطلاع دارند.
دانینگ و کروگر آزمایشی ترتیب دادند و طی آن به عده ای مجموعه ای از وظایف شناختی محول کردند و از آن ها خواستند که نتیجه کار خود را تخمین بزنند.
تنها 25 درصد از افراد مورد مطالعه عملکرد خود را نزدیک به واقعیت ارزیابی کردند. عده ای از آن ها خود را دست کم گرفتند و یک چهارم افرادی که از همه بدتر بودند، در مورد توانایی های ذهنی خود اغراق می کردند.
این موضوع بیانگر یک ویژگی کلی از خودشناسی است که "همه انسانها تمایل دارند تا کمبودهای ذهنی خود را نادیده بگیرند."
- بدون آنکه متوجه باشید، خود را فریب می دهید.
دلیل آنکه ما خود را فریب می دهیم، میل به تحت تاثیر قرار دادن دیگران است. برای اینکه بتوانیم دیگران را متقاعد کنیم نیز باید از ظرفیت ها و صداقت خود مطمئن باشیم. به همین دلیل است که معمولا کسانی که دیگران را تحت تاثیر قرار می دهند، افراد خودپسندی هستند. آزمایشات نیز این موضوع را تصدیق می کند. در یک تحقیق به شرکت کنندگان گفته شد که اگر در یک مصاحبه بتوانند طرف مقابل را متقاعد کنند که در تست IQ نمره عالی گرفته اند، به آن ها پاداش داده می شود. هرچه شرکت کنندگان بیشتر تلاش می کردند، بیشتر باورشان می شد که نمره IQ بالایی دارند. در حالی که نمرات واقعی آن ها نزدیک به متوسط بود.
اما سوالی که پیش می آید این است که آیا خودفریبی ممکن است؟ بی شک بله!
محققان معتقدند گاهی عده ای علت و معلول را اشتباه می گیرند. مثلا با خود فکر می کنند که "انسان های باهوش معمولا در آزمون نتیجه بهتری کسب می کنند. پس اگر من هم نمره خود را بالا ببرم، باهوش هستم." اما اگر به آن ها گفته شود که نتیجه خوب در این آزمون بیانگر ابتلا به اسکیزوفرنی حاد است، همان افراد تلاش کمتری می کنند. این پدیده "خود فریبی تشخیصی" نام دارد.
- "خود واقعی" شما برایتان مفید است.
بسیاری از مردم بر این باورند که هسته ای ذاتی و سخت در وجود خود دارند. یک خود واقعی که ریشه در ارزش هایی دارد که خودمان به آن پایبندیم. در حقیقت خود واقعی معیاری برای سنجش اخلاقیات است.
اینکه چرا مردم پیشرفت شخصی را بیشتر از ضعف هایشان به خود واقعی نسبت می دهند نیز ریشه در این باور دارد که آن ها این اتفاق را اخلاقی و معنوی می دانند. گویا ما این کار را انجام می دهیم تا ارزیابی ها نسبت به خودمان را بهبود بخشیم. آن ویلسون از دانشگاه ویلفرد لوریر در اونتاریو و مایکل راس از دانشگاه واترلو، طی چندین تحقیق مشاهده کردند که ما مایلیم ویژگی های منفی شخصیت خود را به گذشته و آنچه که بوده ایم نسبت دهیم تا در حال حاضر بهتر به نظر برسیم. طبق این مطالعات، افراد هرچه به گذشته برمی گردند، شخصیت خود را منفی تر می یابند. هرچند که پیشرفت و تغییر بخشی از روند طبیعی بالغ شدن است، اما این فکر که طی زمان، هر انسان به "کسی واقعا هست" تبدیل می شود، احساس خوشایندی به ما می دهد.
اما آیا زندگی بدون باور به خود واقعی ممکن است؟ محققان با مقایسه فرهنگ های متفاوت به این سوال پاسخ داده اند. باور به وجود خود واقعی و ذات حقیقی انسان، در اکثر نقاط دنیا رایج است. تنها استثنا در مورد آیین بودایی است که به عدم وجود یک خود ثابت اعتقاد دارد. به همین دلیل راهبان بودایی آینده آموزش می بینند که جهان را از طریق ماهیت خیالی "ایگو" که همواره در حال دگرگونی و تغییر شکل است، درک کنند.
- افراد با اعتماد به نفس کم، اخلاقی تر رفتار می کنند.
اگرچه کمبود اعتماد به نفس یک اشکال تلقی می شود اما همیشه بد نیست. افرادی که از وجود صفات مثبت در خود مطمئن نیستند، بیشتر برای ثابت کردن آن تلاش می کنند. مثلا کسانی که به بخشندگی خود اطمینان ندارند، احتمالا بیشتر برای انجام یک کار خیریه مصمم هستند.
دریزن پرلک؛ روانشناس از دانشگاه MIT، این موارد را در نظریه ای به نام self signaling (سیگنال دادن به خود) این گونه مطرح می کند :
برداشت دیگران از ما حین انجام یک کار، معمولا مهم تر از هدف اصلی آن کاری است که انجام می دهیم. انسان های بسیاری هستند که رژیم های غذایی سختی را تحمل می کنند تا بااراده به نظر برسند. البته عکس آن نیز ثابت شده است. افرادی که به باهوش، بخشنده و یا اجتماعی بودن خود مطمئن هستند، کمتر برای اثبات آن تلاش می کنند. اعتماد به نفس بیش از حد، انسان ها را از خود راضی می کند و اختلاف بسیاری بین آنچه که فکر می کنند هستند و آنچه که واقعا هستند، پدید می آورد. به همین دلیل کسانی که فکر می کنند خودشان را به خوبی می شناسند، کمتر از آنچه که فکر می کنند درباره خود می دانند.
al***** * 1398-10-22
جالب بود!